گزارش کارآزمایشگاه و مطالب مختلف

پنج شنبه 10 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

سخنان زیبا و افشاگری دکتر عباسی

دانلود کیلیپ دکتر عباسی



:: موضوعات مرتبط: کیلیپ، ،


شنبه 5 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

کیلیپ زیبا و قدیمی رضارضا

دانلود کیلیپ رضا رضا



:: موضوعات مرتبط: کیلیپ، ،


شنبه 5 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

کیلیپ حامد زمانی بنام حجاب

دانلود کیلیپ حجاب



:: موضوعات مرتبط: کیلیپ، ،


شنبه 5 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

نماهنگ زیبای امین رستمی

دانلود کیلیپ دلم گرفته



:: موضوعات مرتبط: کیلیپ، ،


شنبه 5 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

کیلیپ زیبا و پرمعنای غریبه

دانلود کیلیپ غریبه



:: موضوعات مرتبط: کیلیپ، ،


پنج شنبه 3 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

شرمنده ایم



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، بدون شرح، جمهوری اسلامی ایران، اسلام، ،
:: برچسب‌ها: شهدا,


پنج شنبه 3 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

بدون شرح...



:: موضوعات مرتبط: بدون شرح، جمهوری اسلامی ایران، ،
:: برچسب‌ها: شهدا,


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

خاطره ای از عنایت اهل بیت به شهید برونسی

شهید برونسی می گفت:

اولین دفعه که می خواستم به جبهه بروم برای خداحافظی به خانه آمدم و دیدم که خانمم حالت غش به او دست داده و خیلی وضع ناجوری داشت.

می گفت:

بالای سرش ایستادم تا بالاخره به هوش آمد. مادر زنمان هم بود.

مانده بودیم که چه طوری با این وضعیت روحی و جسمی که دارد جریان رفتن جبهه را به او بگویم. از طرفی مجبور بودم.

چون وقت داشت تند تند می گذشت و باید خودم سریع به کارهایم می رساندم.

بالاخره جریان را به خانمم گفتم:

تا خانمم جریان را شنید هم خودش و هم مادر خانم من گفت:

ما را با وضعیت به کی می سپاری؟ در این موقعیت و شرایط اگر ما الان بیفتیم چه کسی ما را به دکتر می برد.

گفتم که:

به خدا می سپارم و حضرت زهرا هم نگهدارتان هست.

قبل از اینکه از خانه برود همان حالت مجدد به خانم ایشان دست می دهد و خلاصه مجبور است

که این خانم و خانواده را به همین وضعیت با چند بچه رها کند و خودش را به کاروان برساند.

می گفت:

بعد از مدتی که در جبهه بودم با خانواده ام تماس گرفتم و دیدم که خانواده خیلی خوشحال است.

تعجب کردم پرسیدم جریان چیست؟

خانمم جریان را اینگونه تعریف می کردند،

می گفتند:

بعد از این که تو رفتی در همان حالی که من بی هوش بودم، یک کبوتر سفیدی وارد خانه شد و چند دور کنار خانه زد و کنار من نشست.

من حرکت کردم و به هوش آمدم، دیدم که این کبوتر است و نهایتاً پرواز کرد و رفت روی دیوار حیاط روبروی همان در اتاق نشست.

بعد از مدتی دور حیاط چرخی زد و نهایتاً داخل اتاق آمد و دوری زد و پرواز کرد و رفت و گفت:

از آن لحظه به بعد تا همین الانی که چند سال می گذرد و من در جبهه ها هستم خوشبختانه این مریضی سراغ خانمم نیامده است.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، بدون شرح، جمهوری اسلامی ایران، اسلام، ،
:: برچسب‌ها: شهدا,


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

ماجرایی جالب و خواندنی از تفحص شهدا

طی عملیات تفحص، در منطقه چیلات، پیکر دو شهید پیدا شد…
یکی از این شهدا نشسته بود و با لباس و تجهیزات کامل به دیوار تکیه داده بود.

لباس زمستانی هم تنش بود. شهید دیگر لای پتو پیچیده شده بود.
معلوم بود که این دراز کش مجروح شده است.

اما سر شهید دوم بر روی دامن این شهید بود، یعنی شهید نشسته سر آن شهید دوم را به دامن گرفته بود.
پلاک داشتند، پلاک ها را دیدیم که بصورت پشت سر هم است. ۵۵۵ و ۵۵۶ .

فهمیدیم که آنها با هم پلاک گرفته اند.

معمولا اینها که با هم خیلی رفیق بودند، با هم می رفتند پلاک می گرفتند.

..در کامپیوتر به اسامی مراجعه کردیم .

دیدیم که آن شهیدی که نشسته است، پدر است و آن شهیدی که درازکش است، پسر است.

پدری سر پسر را به دامن گرفته است.

شهید سید ابراهیم اسماعیل زاده موسوی پدر و سید حسین اسماعیل زاده پسر است اهل روستای باقر تنگه بابلسر.



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، بدون شرح، جمهوری اسلامی ایران، ،
:: برچسب‌ها: شهدا,


سه شنبه 1 مهر 1393
ن : mahdi shirkavand

وصیت نامه تکان دهنده

مادرم وقتی خبر شهادت مرا شنیدی گریه نکن

زمان تشییع و تدفینم گریه نکن

زمان خواندن وصیت نامه ام گریه نکن

فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش می کنند و زنان ما عفت را

وقتی جامعه ما را بی غیرتی و بی حجابی گرفت ،

مادر گریه کن که اسلام در خطر است



:: موضوعات مرتبط: مذهبی، بدون شرح، جمهوری اسلامی ایران، ،
:: برچسب‌ها: شهدا,



تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گزارش کار آزمایشگاه و مطالب مختلف span> و آدرس labreportandsubject.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.